کد مطلب:90353 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:138

ترس اهل تقوا از تعریف دیگران











«اذا زكی احد منهم خاف مما یقال له: فیقول انا اعلم بنفسی من غیری»

واژه ها

زكی: پاكیزه، پاك از فساد، طاهر و طیب، نیكو و خوش عیش.

ترجمه: اگر كسی آنها را تزكیه نماید (و یا یكی از آنان، به پاكی از فساد، نسبت داده شود).

از این گفتار، می ترسد و می گوید: من به خود از دیگران آگاه ترم (علت این خوف و هراس، این است كه مبادا بر اثر خشنودی و رضای نفس، از تزكیه ی دیگران، خودبزرگ بینی و نازیدن به خویش در نفس وی به وجود آید و موجب هلاكت او گردد).

شرح: غریزه ی حب ذات و خویشتن خواهی، از غرایز پرجوش انسان و هر موجود زنده ای است كه در جهت جلب منافع و دفع ضرر كه لازمه ی این غریزه است، در حركت می باشد، بازتاب وجود این غریزه، در مفهوم گسترده اش، از تمجید خرسند بودن و از مذمت و سرزنش، بد آمدن خواهد بود، چرا كه تمجید و تعریف كردن از

[صفحه 282]

كسی، با نوعی منفعت برای فرد تمجید شده همراه است كه موجب خرسندی او می گردد و از كسب شخصیت و مقام، بهره مند می گردد و متقابلا از مذمت و بدگویی كه با نوعی مضرت همراه و موجب تنقیص شخصیت و انحطاط مقام است زیان می بیند، گرچه اعمال غریزی، متوجه به هدف نیست و با اعمال اختیاری همین فرق را دارند، اما در اینكه اعمال غریزی، همانند اعمال اختیاری، بی نتیجه نیست یكسان خواهند بود.

بنابراین نتیجه ی اعمال غریزی، جلب منفعت و دفع مضرت است كه به گونه ای، با حفظ شخصیت و دفع مضرت، از شخصیت در ارتباط است، جلب تزكیه و رفع تنقیص، بدون تردید، بی نتیجه نخواهند بود، اما پرواپیشگان به خاطر زیانی كه در تزكیه وجود دارد، از جلب چنین منفعتی چشم می پوشند و زبان حال و مقال آنها، این است كه ما را به تزكیه ی دیگران نیازی نیست، زیرا، به خودمان از دیگران آگاهتریم. ناگفته نماند كه غرایز با اخلاق، این تفاوت دارند كه در اخلاق اعتیاد لازم است، اما در غرایز چنین نیست. از اینكه بگذریم، درباره ی مدح و ستایش و مذمت و سرزنش بحثی است كه آیا اساسا نباید كسی را مدح نمود گرچه استحقاق آن را داشته باشد؟ و نباید كسی را سرزنش كرد اگر چه او سزاوار توبیخ باشد؟ یا اینكه مدح به مورد و مذمت بجا به موازات یكدیگر لازم است؟

بدیهی است كه ستودن اعمال دیگران، در حد شایستگی و به ویژه اگر موجب تشویق و گستردگی اعمال خوب شود مورد تایید شرع و عقل خواهد بود.

و همچنین در مورد مذمت از رفتار ناشایست افراد و مخصوصا اگر موجب جلوگیری از چگونگی عمل بد و زشت و از بین بردن آن باشد، باز هم مورد تایید شرع و عقل می باشد. اما اگر مذمت، به خاطر عیب جویی و اشاره به نقاط ضعف اشخاص، یا كوبیدن آنها و انتقام باشد، شرعا و عقلا مذموم است.

همچنین در مورد مدح، اگر موجب طغیان ممدوح و یا چاپلوسی و تملق مدح كننده، گردد، حتما پسندیده نیست، اما با یك قدم بالاتر، مدح و مذمت گاهی رنگ

[صفحه 283]

عبادت به خود می گیرد و آن در جایی است كه با بدگویی، شوكت ظالمان شكسته شود و موجب انزجار عموم جامعه از آنها در رفتارشان باشد و متقابلا ثناگوی افراد، در صورتی كه موجب اعلای كلمه ی حق و تشویق به رفتار پسندیده افراد سوق قلوب و توجه عموم به آنها باشد، بدون تردید این ثناگویی عبادت و بلكه بزرگترین عبادات، محسوب می شود.

مداحان پیامبر و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام در بیانات خویش و به ویژه در قالب شعر كه اثر ارزنده تری دارد از سویی، زبان به مذمت دشمنان آنها گشوده و موقعیت آنان را تحقیر می نمودند و از سویی دیگر، با بیان مقامات و فضایل آل بیت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و كشف حقایق پنهان از دیده ها شده و مردم را به در خانه ی اهل البیت: هدایت نموده و موجب تنویر افكار عموم می گردیدند و مورد تشویق و احترام آل بیت علیه السلام قرار می گرفتند و، آنان را دعا می كردند. سیدحمیری، كمیت، فرزدق، ابونواس و دعبل بن علی خزاعی، از این گروه مداحان بودند. آنان به رغم آن همه تهدیدها و اذیتهایی كه از حكومت امویان و عباسیان می دیدند، لحظه ای از مبارزه، دست نكشیده و ضربات محكم و كوبنده را در قالب شعر، به پیكر حكومت آنها می زدند و در این راستا، به رضای حق و مغفرت الهی (آنهم از لسان اهل بیت عصمت و طهارت) واصل می شدند.


صفحه 282، 283.